سخنرانی های آب، آیینه، آفتاب
توسط مسیحا برزگر
(لوح فشرده)
گزیدهای از جلسه نخست:
عشق هنگامی که در دل می نشیند، شراب می شود، مست می کند، بیخود می کند؛ یعنی خود را از تو می گیرد، اگر در دل باشد. و عشق چیزی نیست که تو آگاهانه آن را در دل داشته باشی؛ یعنی بگویی که من هم اینک عشق را در دل دارم، پس اکنون من مست هستم، من بی خود هستم، و برای همه این ها نیز تعریفی داشته باشی که آنجا باز می افتی در دام فریب و تظاهر و ریا. عراقی اسرار را هویدا می کند، اما نه به صدا. او عاشق است؛ سر او هم عاشقی اوست. و وقتی کسی عاشق است، چندان به دنبال این نیست که عشق اش را برای دیگران هویدا کند. بله برای معشوق اش بازگو می کند، اما برای دیگران لزومی ندارد. چون او عشق می ورزد و چون عشق می ورزد سرّ عشق ورزی این گونه هویدا می شود، و سرّ همه اسرار عشق عراقی، وحدت عاشق و معشوق است. عراقی این راز رازها را به زبان عشق بیان می کند و بسیار عاشقانه هم بیان می کند. او برخلاف صوفیان دیگر، جهان را حجاب نمیداند. ما معمولاً معتقدیم که دارای کالبد و روح هستیم ولی نزد عراقی اصلاً چنین چیزی نیست. کالبد، روح، ذهن و ماده یک واقعیت و برداشت حقیقت هستند، حتی وقتیکه جلوه میکند، باز از خود دور نیست و عین خودش است. اگر معشوق، نقاب از چهره برداشت، دلیل آن نمیشود که حالا معشوق دیگری است، فقط نقاب از چهره برداشته است، در نزد عراقی، هیچ چیزی، عشق به پدیدهها را از عشق به خدا جدا نمیکند، چون پدیدهها، صورت پدیدار شدۀ خداوند هستند بنابراین عشق به پدیدهها، عشق به خداست. نزد او پدیدهها نزد او همان وجه پدیدار خداوندند، بنابراین عشق، همیشه عشق است و هیچ فرقی نمیکند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.