حضور
مسیحا برزگر
گزیده ای از سخنرانی جلسه اول:
موجود زنده همواره شاداب است، چون زنده است حیات هیچ وقت پژمرده نمیشود، در واقع تو با عدم حضور باعث میشوی که تو، حیات تو، پژمرده بشود. چون نیستی، پژمرده میشوی، باید روحی در این کالبد باشد تا انرژی حیاتی این کالبد را تأمین کند این روح همین حضور است، اگر باشد، آن وقت شما تأثیرات مثبت بسیاری در جسم و روح همین طور در وضعیتهای زندگیتان میبینید. پشت این حضور اما حضور هدفی ندارد. هدف حضور خود حضور است؛ یعنی وقتی حضور هست این چیزها هم هست، بدون اینکه حضور وسیله باشد، برای اینکه تو به این چیزها برسی نه دنبالش نبودی نه اینکه خوشت نمیاد از سلامتی نه سلامتی چیز خوبی است اما این در واقع حاصل جانبی حضور است. آرامش محصور جانبی حضور است. شادمانی محصور جانبی حضور است. حضور برای خودش است، برای چیزی نیست. یک شیوه دیدن است، شاید بتوان گفت درستترین شیوه دیدن است، یک شیوه زندگی است. شاید بتوان گفت درستترین شیوه زندگی است، بنابراین بیجا نیست اگر بگویم که به محض اینکه تو حضور را تمرین میکنی، تولد دوباره تو تحقق پیدا میکند و زندگی حقیقی تو در همان تولد دوباره توست. اگر بخواهیم مثالی بزنیم، باید مثال کسی را بزنیم که چشمش خیلی تار میدیده، بسیار تار و او رفته عمل لیزیک کرده است و چند روزی در خانه استراحت کرده و چشمانش شفا پیدا کرده است و حالا بیرون از خانه آمده است و وسط اردیبهشت ماه هم است و هوا هم صافه صاف است و دیشب هم بارندگی بوده است و همه چیز تمیز، برگهای درختان تمیز و او با چشمهایی تازه و پرسو به همه چیز نگاه میکند. وقتی که حضور تحقق پیدا میکند، در واقع با چنین چشمانی به همه چیز نگاه میکند همه چیز واضح، رنگی و سه بعدی است. گویی تاکنون هیچ چیز را نمیدیدید. اشیاء، درخت، آسمان و پرندهها را نمیدیدید. با هیچکس حرف نمیزدید، هر وقت با کسی حرف میزدید یا غرق فکرهای گذشته و یا غرق فکرهای مربوط به آینده بودید. با هیچ کس نبودید، تازه آدمها را لمس میکنید و میبینید. تازه درک میکنید که پرندهها، درخت، روزها، طلوع، غروب، ماه، ستارهها و … یعنی چه. تازه به طور شفاف زندگی در معرض دید شما قرار میگیرد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.