جسله اول از سلسله جلسات
آب، آیینه، آفتاب
شرح لمعات فخرالدین عراقی
مسیحا برزگر
گزیدهای از جسله اول:
در مورد عراقی باید گفت که می شود عراقی را به چیزی تشبیه کرد؛ همانطور که قدیس فرانسوای آسیزی را تشبیه می کنند به تروبادور، نوعی پرنده که نغمه ای بسیار زیبا دارد و معتقدند که این پرنده فقط برای خدا می خواند. عراقی هم همان نی لبیکیست بر لبان خداوند و از این نی لبک نغمه های بسیار دل انگیز و دل نشین به گوش می رسد. زبان عراقی در لمعات، زبان یک حکیم نیست، زبانه عشق است و قرار است که ما در عرصه بی کرانه کتاب کم حجم او عشق را تجربه کنیم؛ نه اینکه در باره عشق بدانیم. تا اینجا ما درباره عشق تا حدودی دانسته ایم؛ یعنی در کتاب گلشن راز درباره عشق سخن گفتیم. این عرصه عرصه آتش است و بال پروانه؛ باید پرید به هوای این آتش و طواف کرد پیرامون شعله آن. و اگر توفیق الهی یار ما باشد؛ به ما جرات و شهامت این را خواهد بخشید که بال و پر خویش را در این آتش بسوزانیم، تا سوختن در آتش عشق را تجربه کنیم، چون اگر در آتش عشق نسوزیم، درباره چیزهایی دانستهایم. ولی عاشقی سوختن در آتش عشق است و نشان آن هم خاکستری است که از عاشق بر جای مانده است یعنی چیزی از آن به چشم نمیخورد. آن خاکستر هم همین حرفها، همین شعرها و زندگی است که او در برابر دیدگان ما زیسته است. عراقی، جهان را حجاب نمیداند، آن را کشفالمحجوب میداند. او معتقد است که حقیقتی یگانه و یکتا در حجاب بوده است که جهان آن حقیقت محجوب را از حجاب بیرون آورده است. او به عشق، مجازی قائل نیست و باور دارد که آنچه در جهان پیداست، چیزی جز پیدایی خود خدا در همه آیینهها نیست و پدیدهها روی خوب خدا هستند. در همه پدیدهها خدا پدیدار است، او با خدا مواجه است، نه با حجابی که روی خدا را پوشانده است. عراقی از دوگانگی روح و بدن یا ذهن و ماده هم فراتر میرود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.