ده ساله بودم که فالگیری فالم رو گرفت…
با پدر و مادرم رفته بودیم زیارتِ امام رضا(ع)
من کنارِ حوض برای کفترها دونه میریختم
و مادرم به پنجرۀ فولاد چسبیده بود و حاجت میطلبید
مادرم هر چه میخواست برای بچههایش میخواست
فالگیر کنارم ایستاد و نگاهم کرد
کولیه جوانی بود
دختری با چشمهای یک آهوی وحشی
این محصول شامل یک فایل صوتی است
مدت زمان فایل: 38 دقیق
توصیه میکنیم حتما با هندزفری گوش بدهید
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.