توضیحات
حضور، دانشی نیست که ما، برویم تا به آن برسیم. حضور، بصیرتی نیست که ما، بکوشیم تا به آن برسیم. حضور، یک شیوهی زندگیست، و این شیوه از همان لحظهای آغاز میشود که ما آن را تمرین میکنیم.
ممکن است ما، زندگی را به گونهای زندگی کنیم که متوجهی مسیر زندگی نباشیم. و آنگاه که میرسیم به آنچه آن را مقصدِ زندگی مینامیم، متوجه میشویم که هیچ چیز ندیدهایم و هیچ چیز را تجربه نکردهایم. چرا؟ چون ما، به شدت در گذشته یا در آینده زندگی کردهایم؛ با فکرهای خود.
بودا، چرا بودا بود؟ چون، در برابرِ فکرهای خود، گشوده بود. او، امکانی داشت برای تجربههایی تازه؛ یعنی، زندگی را هر دَم از نو میدید، و هر دم از نو آغاز میکرد.
حضور را باید، لحظه به لحظه، تمرین کنید تا زندگی را لحظه به لحظه تجربه کنید. در این صورت، به روی زندگی گشوده خواهید بود.