در انبار موجود نمی باشد

نویسنده جبران خلیل جبران
مترجم مسیحا برزگر
ناشر ذهن آویز
قطع رقعی
تعداد صفحات 304
جلد شومیز
نوبت چاپ دوم
شابک 978-600-5219-51-7
وزن 280

۳۰,۰۰۰ تومان

توضیحات

معرفی کتاب  مسیحا

جبران خلیل جبران در کتاب  مسیحا، دیدگاه‌ها و باورهای خود را درمورد عیسی مسیح و کیش و آیین او بیان می‌کند. مؤلفه‌های مربوط به موضوع خداشناسی که در این کتاب عارفانه و ادبی مطرح شده‌اند، سوالات زیادی در ذهن‌تان ایجاد می‌نماید و شما را با تصویر جدیدی از دین مسیحیت آشنا می‌کند.

درباره کتاب  مسیحا:

مسیحایی که در این کتاب ترسیم می‌شود، از خیال و رویای خلیل جبران نشئت گرفته و طرحی است که او از دردها و شادی‌های مسیح کشیده است. جبران خلیل جبران اعتقادی را که مسیحیان به عیسی داشتند، قبول نداشت و الوهیت عیسای ناصری را در همه چیز و همه‌کس می‌دید.

این نویسنده عقیده دارد اگر روزی عیسای ناصری به این دنیا بیاید، هیچ‌کدام از کلیساهای دنیا عضویت او را نخواهند پذیرفت و آخرین مسیحی دنیا همان کسی است که به صلیب کشیده شد. کتاب مسیحا (Jesus the Son of man) موضوعی دینی و عرفانی دارد و باعث استحکام عقیده و باور افراد مختلف به ادیان الهی می‌شود.

عیسی مسیح یکی از پیامبران بزرگ الهی بود که دین مسیحیت را به بشریت معرفی کرد و پیروان زیادی داشت. بسیاری او را پسر مریم مقدس و برخی دیگر وی را پسر خداوند می‌شناسند. با شنیدن این کتاب صوتی می‌توانید با جنبه‌های مختلف زندگی عیسی مسیح آشنا شده و با عقیده بسیاری از افراد در این مورد آشنا شوید. نویسنده در این کتاب از تمامی هنر خود در حوزه نویسندگی بهره برده و با زبانی شاعرانه و عرفانی موضوعات مفید و کاربردی را مطرح کرده است.

کتاب  مسیحا مناسب چه کسانی است؟

اگر به ادبیات دینی و عرفانی و آثار جبران خلیل جبران علاقه دارید، از شنیدن این کتاب لذت خواهید برد.

جبران خلیل جبران را بیشتر بشناسیم:

این نویسنده لبنانی در سال 1883 و در یک خانواده فقیر به دنیا آمد. او به دلیل بی‌مسئولیتی پدرش نتوانست تحصیلات رسمی خود را ادامه دهد و تنها توانست از طریق ملاقات‌هایی با کشیشی روستایی، کمی با زبان عربی و اصول دینی آشنا شود. جبران خلیل جبران (Kahlil Gibran) پس از دستگیری پدرش به دلیل عدم پرداخت مالیات، به همراه مادرش به آمریکا مهاجرت کرد.

وی در نوزده‌سالگی مادرش را از دست داد و تحت سرپرستی مدیر یک دبیرستان رشد کرد. خلیل جبران بعد از فارغ‌التحصیلی به پاریس رفت و در سی و پنج‌سالگی اولین کتاب خود را منتشر کرد. او در طول زندگی‌اش با افراد مشهور زیادی مثل «ویلیام بلیک»، «روستاند»، «دبوسی» و «مترلینگ» آشنا شده بود.

او سرانجام با انتشار کتاب «پیامبر» به شهرت فراوانی در سراسر دنیا رسید و توانست موقعیت هنری خود را برای همیشه تثبیت کند. این نویسنده برجسته تابه‌حال شانزده کتاب به زبان‌های عربی و انگلیسی نوشته که از میان آن‌ها می‌توان به «عروسان دشت»، «نوگفته‌ها و نکته‌ها»، «ارواح سرکش»، «دیوانه»، «عیسی فرزند انسان» و «پیامبر» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب  مسیحا می‌خوانیم:

در اورشلیم غریبه‌ای بیش نبودم. به اورشلیم رفته بودم تا معبد بزرگش را ببینم و در آن جا قربانی کنم. زیرا همسرم دو پسر برای من و قبیله‌ام به دنیا آورده بود. بعد از پیشکش کردن قربانی در آستانهٔ معبد ایستادم و مشغول تماشای کبوتر فروشان و صرافان شدم. صدای گوش‌خراش آن‌ها در معبد پیچیده بود. ایستاده بودم و نگاه می‌کردم که ناگهان مردی از در وارد شد و در میان کبوتر فروشان و صرافان ایستاد. او بزرگ و باوقار بود و تند و استوار گام برمی‌داشت. طنابی در دست داشت که از پوست بز بافته شده بود. او با شتاب بساط صرافان را درهم کوفت و قفس‌های پرندگان را شکست.

ناگهان صدای خود را در معبد طنین‌انداز کرد که: «پرندگان بی‌گناه را آزاد کنید. آشیانهٔ آن‌ها قفس نیست، آسمان است.»

مردان و زنان از برابرش می‌گریختند و او مانند گردبادی در میانشان می‌چرخید. همهٔ این چیزها در لحظه‌ای اتفاق افتاد. معبد از صرافان خالی شده بود. آن مرد تنهای تنها بر جای خود ایستاده بود. از مردی که کنارم ایستاده بود پرسیدم: «آقا این مرد را می‌شناسی؟»

مرد پاسخ داد: «آری. او عیسای ناصری است. پیامبری است که تازگی‌ها در جلیله ظهور کرده است. اما در اورشلیم همه از او بیزارند و دوری می‌جویند.»