ابنعربی، رسالهای دارد با عنوان “رساله الحُجُب”. ابنعربی در این رساله، دربارهی حجابهای گوناگون سخن میگوید؛ از جمله، دربارهی حجابِ عشق، حجابِ توحید، و حتی حجابِ هستی.
شیوهی کارِ خودجُوشِ ابنعربی، غافلگیریست. او، وقتی دربارهی حجابِ عشق، حجابِ توحید، و حتی حجابِ هستی سخن میگوید، ما را غافلگیر میکند. ابنعربی میگوید: “هستی، حجابِ مشاهده است و همین هستیست که نمیگذارد، هستی دیده شود.”
ابنعربی، در همین رسالهی حجابها میگوید: “ما، دُر و جواهرِ سخن را برای تو، به رشتهای واحد کشیدیم، و دربارهی حضرتِ متباعد؛ یعنی مقامِ احتجابِ به خلق از حق سخن گفتیم.” یعنی، تو به ابرها نگاه میکنی و صورتها را میبینی، اما ابر را نمیبینی. کسی که در مقامِ احتجابِ به خلق از حق، وقوف دارد، که تعبیر امروزی آن “ماتریکس” است، نمیتواند به رازِ نسبتی که در آن نهاده شده است، پی ببرد.