اتمام
در انبار موجود نمی باشد
50% تخفیف جشنواره تابستانه تا 31 شهریور
در انبار موجود نمی باشد
نویسنده | مسیحا برزگر |
---|---|
ناشر | ذهن آویز |
قطع | جیبی |
تعداد صفحات | 144 |
جلد | شومیز |
نوبت چاپ | دوم |
شابک | 978-600-118-017-0 |
وزن | 90 |
۱۰,۰۰۰ تومان
کتاب زندگى را به رقص آور! اثر مسیحا برزگر شعری منثور در مورد عشق و زندگی و حقیقت است. نویسنده در این اثر عارفانه از فلاکتباری زندگی بدون عشق صحبت میکند و از انسانها میخواهد که دوباره مبنای همهچیز را بر عشق بگذارند تا رستگار شوند.
مسیحا برزگر در کتاب شاعرانهاش زندگى را به رقص آور! از عشق میگوید و معتقد است زندگی بدون عشق زمخت و زشت و بیارزش است. او به زندگی ماشینی انسان معاصر اشاره میکند و آن را عاری از هر طراوت و احساسی میبیند، زیرا ماشینها امکان عشق ورزیدن را ندارند. ماشینها توان خیلی از کارها را دارند و در بسیاری از امور جای انسانها را گرفتهاند، ولی قادر نیستند عشق را درک یا تقلید کنند. او از انسانها انتقاد میکند که سالهاست به این موضوع حیاتی کمتر اهمیت میدهند و همین باعث شده زندگی بیش از پیش زشت و کمتر از همیشه قابلزیست باشد. مسیحا برزگر چاره را در بازگشت به عشق میبیند. عشق است که شور و آزادی میبخشد و انسانها را به همدیگر و خدا پیوند میدهد. اینچنین است که او از آدمها میخواهد عاشق شوند و زندگی را به رقص آورند. در جایی از کتابش میگوید: «دل، هرگز تو را به بیراهه نمیکشاند. هرگاه به راه دل میروی، شادمان هستی، و هرگاه به راه ذهن میروی گرفتهای و میترسی. زیرا، ذهن است که میمیرد؛ دل زنده میماند.»
مسیحا برزگر به عنوان نویسنده و سخنرانی انگیزشی، بیشتر از مسائل معنوی و عرفانی سخن میگوید. حتی کتابهایی که ترجمه میکند هم به نوعی به موضوعات همچون عرفان، کشف زندگی، توسعهی فردی مربوط میشود. او در کتاب زندگى را به رقص آور! تفکر انگیزشی خود را با نگاهی معنوی، عرفانی و در قالب جملاتی قصارگونه ارائه میکند.
کتاب زندگى را به رقص آور! را نشر ذهنآویز منتشر کرده است.
علاقمندان به جملات قصار، شعر منثور و مضامین عارفانه میتوانند این کتاب را مطالعه نمایند.
آدمها از کل جدا نیستند و در عین حال، هر فردى یکه و بىبدیل است.
فهم این نکته واقعاً مشکل است،
زیرا به محض آنکه به یکه بودن خویش مىاندیشیم، نفْس را در برابر خود مىبینیم.
گمان ما همواره این بوده است که یکه بودن مستلزم جدا بودن از همهىِ چیزهاى دیگر است؛
اگر ما یکهایم، پس باید واحدهاى جدا از هم و جزایر دور از هم باشیم.
اگر ما پارهاى از کل هستیم، پس دیگر چگونه ممکن است یکه و منحصربه فرد باشیم؟
بهطور منطقى این ایراد وارد است، اما به لحاظ وجودى، وضع به گونهاى دیگر است:
ما همه پارههاى یک کل یکپارچه هستیم
و در عین حال هر کدام ما یکه و بىبدیل است.
دلیل این امر آن است که خودِ کل، یکه است، و هر پاره، نمایندهىِ این کلِ یکپارچه و یکه بودنِ آن است.
یکه بودنِ کل در تکتک پارهها تجلى مىکند.