راز
مسیحا برزگر
گزیده ای از سخنرانی جلسه اول:
در جلسات راز، که عنوان آن را “رهایی از پندار، شهود حق” گذاشتهایم، رازِ رهایی از پندار و شکوفایی در شهودِ حق را یاد نمیگیریم، بلکه آن را خواهیم زیست.
در این سفر، ما با شیخ محمود شبستری همگام و همسفر میشویم، و به واکاوی یکی از جانانهترین کتابهای عالم؛ یعنی گلشن راز میپردازیم. این کتاب، هم حاوی تفسیرِ موجز و شگفتانگیزِ اصطلاحاتِ عرفانیست، و هم همهی راهها و مکاتبِ تصوف را شرح میدهد. در این باغ و در این گلشن، شگفتیهای بسیاری میبینیم، تجربه میکنیم، و آنها را خواهیم زیست.
شیخ محمود شبستری، غواصِ شجاعِ مرواریدهای معناست. او بدونِ ترس، به اعماق رفت، و آنچه بیرون آورد، کتابِ رازیست شگفتانگیز. رازی که توانِ این را دارد که ما را از پندار، رهایی بخشد، و به ساحتِ شهودِ حق برساند.
خدا همه نامهای زیبا را داشت، اما نامهای زیبای خداوند بیمسمی، تهی، بی جلوه و بیظهور بودند و این اسم ها تقلا میکردند تا ظهور پیدا کنند، زنده شوند. خون در رگ اسم های خداوند نبود. رحیم بود اما در سینه او قلبی نمیتپید. ودود بود، یعنی محب و دوستدار اما دوستدار چه کسی؟ وقتی کسی، برای دوست داشتن نیست، دل هم حقیقتاً عاشق نیست. خدا نام های زیبایش را آفرید، اما نامها از ذات، تقاضای ظهور میکردند که ما نام هستیم، اما فقط نامیم این نام را بر چه کسی مینهی؟ ما را از این حالت پنهانی و محو بیرون بیاور، ما نیازمند ظهور هستیم. غفار، نیازمند ظهور بود. هادی نیازمند ظهور بود. ستار نیز نیازمند ظهور بود یا چیزی برای پوشاندن نبود. ستار معنایی نداشت، بنابراین آنها ظهور خویش را طلب کردند. به این معنا که آفرینش حقیقی خویش را طلب کردند. خونی در رگ ها و قلبی در سینه میخواستن که ما آمدیم. ما کی هستیم؟ آنها از درگاه حق، ظهور خویش را طلب میکردند ما به اسم ها ظهور بخشیدیم، یعنی خواسته اسماء حق را اجابت کردیم، ما که آمدیم، رحیم، ظهور پیدا کرد، مبنا و هستی پیدا کرد. از آن حالت کمون و پنهانی بیرون آمد. ما که آمدیم، غفار از حالت کمون و پنهانی بیرون آمد. رزاق میخواست رزق و روزی پخش کند، اما به چه کسی؟ و کجا؟ ما که آمدیم، رزاق را از تنگنای پنهانی و عدم، ظهور دادیم. ما ناجیان اسم های زیبای خداوندیم و حالا هر کدام از اسم های خداوند وقتی میخواهند، خودشان را ببینند به ما نگاه میکنند. ما طلایه دار جلوه، ظهور و صورت حقیم و اگر آیینه وجود ما در برابر او، در برابر نام های او گرفته نشود، آنها هرگز خود را نمیبینند و خود را نمیشناسند و حتی از وجود خود بیخبر خواهند بود. ما نام های خداوند را از هستی خویش باخبر میکنیم، بنابراین خدا با دستهای نامهای خویش میآفریند و اعمال قدرت و نفوذ میکند و ما این دستها را از آستین غیب بیرون میآوردیم، یعنی ما نامها را از پس پرده غیبت و پنهانی و انتظار بیرون کشیدیم. نام های زیبای خداوند از اینکه بالاخره ما به آنها جلوه و به تعبیری حیات بخشیدیم و به تعبیری آنها را آفریدیم، شاد هستند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.