در این سری از جلسات، قصهای را آغاز میکنیم که شورانگیزترین ماجرای حیاتِ بشر، بر روی کرهی خاک است؛ یعنی ماجرای عشقِ لیلی و مجنون.
خداوند، آدم را آفرید و او را به بهشت برد، که جای امنی بود. ناگهان، خدا، توفانِ ناامنی؛ یعنی حّوا را به جانب او فرستاد. این توفان، لیلی است که مجنون را همچون برگی خشک، برمیدارد و اختیار و اراده را از او، سلب میکند، و او را در هوای زندگی میچرخاند، و به هر جا که دلش میخواهد، میبرد.
بدینسان، هر دَم ماجراهایی تازه میآفریند. لیلی بود که قیس عامری را، مجنون کرد و او را دیوانه ساخت.
نیّتِ ما، این است که قیس را از نو، در زمانهی خود بیافرینیم، و با آفریدنِ این قیس، با خلقِ باشکوهِ مجنون، بیتردید خود را آفریدهایم. ما، قصهی لیلی و مجنون را، زندگی میکنیم.