سخنرانی های جهان از قصهها سرشته شده است!
توسط مسیحا برزگر
(دانلودی)
گزیده ای از سخنرانی جلسه اول:
جهان، کتاب است. جهان، با تمامی تضادها، سایه روشنها و حوادثِ تلخ و شیریناش، به کتابِ قصه میمانَد.
مساله، قصهها نیستند، بلکه ربطِ ما به این قصههاست. ما همه، قصهایم، اما قصههای خود را، قصه تلقی نمیکنیم. چون ما، قصهها را نمیبینیم، بلکه از خلالِ قصهها میبینیم. جهانی که ما آن را، بهمثابه واقعیتها میبینیم، از همین قصهها سرشته شده است.
ما، تا کنون گمان میکردیم که جهان هست، و در جهان، قصههایی هم هست. اما وقتی خودِ جهان، قصه است؛ پس قصه، قصه نیست.
قصهها، به ما میآموزند که چه چیزی واقعیست. بدونِ قصهها، نمیشود به جهان پرداخت. چون، بدونِ قصهها دیگر جهانی وجود ندارد که ما، به آن بپردازیم، و بدونِ قصهها، ما هم نیستیم که به جهان بپردازیم. ما، از قصهها سرشته شدهایم، و جهان، چیزی جز روایتِ ما از جهان، نیست. گفتیم نغمه، قول سخن کلمه، اسم قصه ای که مدام بین این همه قصه ها نقل میشود، من است. همه میگویند، من، پدیده ها هم میگویند من. من من این قصه، مدام تکرار میشود. منی که جدا تلقی میشود و خود این من از قصه هایی تشکیل شده است که با آنها همزاد پنداری میکند من، خودش قصه است، اما خود این قصه از قصه های دیگری تشکیل شده است. هرکدام از ما یک قصه هستیم. من، خودم یک قصه هستم اما قصه های دیگری هم هست که این قصه را شکل میدهند. گرچه این من، خودش قصه است اما همین قصه هم از قصه های دیگری سرشته شده است و آن قصه ها هم از قصه های دیگر و آن قصه ها هم از قصه های دیگر و قصه در قصه …. شما ببینید این قصه نویس، این داستانگو چه میکند، شما یک قصه را میبینید، درحالی که بینهایت قصه در قصه نوشته شده و شما از آنها بی خبر هستید.