کتاب تجربه های معنوی
اثر نیکوس کازانتزاکیس
با ترجمه مسیحا برزگر
متن دو زبانه
این کتاب، یک اثرِ شاعرانهی کلاسیک است.
کازانتزاکیس به دوستِ شاعرِ خود، پریولاکیس نوشته بود:
“تجربههای معنوی”، بُمبیست که فقط در دلِ آدمهایی نادر و کمیاب منفجر خواهد شد. کتابِ “تجربههای معنوی” را کسانی خواهند فهمید که برای استحالهی ماده به روح تلاش و تقلا میکنند؛ یعنی ناجیانِ خداوند.
آنچه مرا به طرفِ خود میکشد، انسان و زمین و آسمان نیست، بلکه آتشیست که در سینهی انسان میسوزد. من آتشپرستم، آتشی را میپرستم که در دلِ انسان روشن است. تجربههای معنوی، حدیثِ گرما و روشنایی این آتش است.
فرازی از کتاب:
زمین
۱٫ این تو نیستی که فریاد میکشی. این صدای تو نیست که از سینهی ناپایدارت بیرون میآید. این فقط نسلهای زرد، سفید و سیاهِ انسانی نیستند که در قلبِ تو فریاد میکشند. همهی زمین، با درختانش، آبهایش، حیواناتش، آدمها و خدایانش، از درونِ تو فریاد میکشند.
۲٫ زمین در مغزِ تو برمیخیزد و برای نخستینبار قامتِ خود را به تماشا میایستد.
۳٫ زمین جانوریست بزرگ، میخورد، به دنیا میآورد، حرکت میکند و به یاد میآورد. زمین گرسنه میشود، کودکانِ خود را به کامِ خویش فرو میبرد _ گیاهان، حیوانات، اندیشهها _ آنها را در میانِ آروارههایش لِه میکند، و یکبارِ دیگر از بدنش عبور میدهد، آنگاه دوباره آنها را بر خاک پرتاب میکند.
۴٫ زمین آرزوهایش را فرامیخواند و چون مرغی که بر روی تخمهایش بنشیند، بر روی آنها مینشیند. خاطرهی زمین، [همچون طوماری]، در من باز میشود، در همهجا گسترش مییابد و بر زمان غلبه میکند.
۵٫ این قلب نیست که در میانِ خون میجهد و میتپد، بلکه تمامی زمین است. او به عقب خیره میشود و صعودِ هولناک خود در هاویه را از سر میگیرد.
۶٫ من بیابانِ بینهایتِ بیکرانگی و مادهی شعلهور را به یاد میآورم. من دارم میسوزم! من، کاملاً تنها و سرگردان، از میانِ زمانِ سنجشناپذیر و درکناشدنی عبور میکنم و در برهوت فریاد میزنم.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.